برای زندگی اجتماعی و رفتار افراد با یکدیگر باید اصولی در نظر گرفت تا زندگی اجتماعی در مسیر صحیح تداوم یابد. دین اسلام مهم ترین این اصول را در چهار بخش قرار داده که به آنها می پردازیم.

1. اصل عدل

زندگی اجتماعی برای تأمین نیازمندی های مادی و معنوی تمام افراد است؛ چرا که زندگی اجتماعی از این روی شکل می گیرد که همگان به منافع مادی و مصالح معنوی خود رسند. بنابراین رفتار همه افراد در جامعه باید در راستای تحقق این هدف کلی باشد، نه آنکه برخی افراد فدای جمعی دیگر شوند. از این رو، رفتار اجتماعی فرد در صورتی درست و ارزشمند است که به مصالح کلی جامعه منجر شود. بنابراین هیچ گاه نباید برای آنکه فرد یا افرادی به منافع خود رسند، عده ای دیگر از مزایای زندگی محروم و از هستی ساقط گردند. در چنین وضعی، طبقه محروم هیچ انگیزه ای برای مشارکت در زندگی اجتماعی ندارد؛ زیرا آنان آشکارا می بینند که زحمات آنان در جامعه هیچ گونه نتیجه ای برایشان در پی ندارد. به همین روی، نخستین اصل به عنوان ملاک مناسب در زندگی اجتماعی ـ که باید مد نظر قرار گیرد ـ اصل عدل است. به واقع فرد در صورتی حاضر است در زندگی اجتماعی باری را بر دوش کشد که در منافع حاصل از آن سهمی داشته باشد. عقل نیز چنین حکم می کند که هر فرد به اندازه ای که در زندگی اجتماعی و تحصیل منافع برای جامعه اثر گذار است، از نتایج زندگی اجتماعی نیز بهره مند شود. در قرآن نیز به اصل عدل و قسط اشاره شده است:
ان الله یأمر بالعدل.(1)
واقعا خداوند به عدل فرمان می دهد.
در خصوص این اصل باید دانست که کاری که فرد برای جامعه انجام می دهد، دقیقاً برابر با سودی باشد که از جامعه دریافت می دارد، در این صورت ممکن است گفته شود که شخص چندان انگیزه ای برای خدمت به جامعه ندارد. در این باره توجه به دو نکته ضروری می نماید:
1. منافعی که فرد از جامعه می برد، چون خود او به تنهایی قادر به تأمین آنها نیست، از این رو برای او، نسبت به کاری که برای جامعه انجام می دهد، ارزش بیشتری دارد. بنابراین اگر فرد واقعاً هم معادل کار خود را از جامعه دریافت کند، آن معادلی را دریافت می کند که به تنهایی نمی توانست تأمین نماید.
2. نتایجی که از کار جمعی به دست می آید، بیش از زحمات هر یک از اعضای جامعه است. به بیانی دیگر، دستاوردهای زندگی اجتماعی حاصل جمع عددی فعالیت های افراد نیست و به واقع منافعی که نصیب جامعه می گردد، به صورت تصاعد هندسی افزایش می یابد. از این رو، درست نیست که هر فردی تنها به اندازه نیرویی که صرف میکند، از مزایای اجتماعی بهره مند شود، بلکه باید مجموع منافع به نسبت فعالیت های اعضای جامعه میان آنان تقسیم گردد. بی شک از منظر اسلام، مفهوم عدالت اجتماعی به همین معناست.

2. اصل احسان(2)

اصل عدل گرچه اصل مهمی است، نمی تواند تنها معیار ارزش گذاری در روابط اجتماعی باشد؛ زیرا در هر جامعه به طورطبیعی افرادی هستند که دارای شرایط استثنایی بوده و تنها با کار خود قادر به تأمین نیازهای زندگی خویش نیستند.(3) اینجاست که اصل «احسان» پیش روی قرار می گیرد.
در واقع احسان اوج همکاری اجتماعی برای بر طرف کردن مشکلات اقتصادی این گونه افراد است. بی گمان برخی افراد به صورت مادرزادی ناتوان و معلول اند و پاره ای نیز ممکن است بر اثر حوادث طبیعی آسیب ببینند. از این سو نیز برخی افرادند که از جسمی سالم و توانا برخوردارند و ضریب هوشی بالا دارند و یا با طی مراحل علمی به توانایی رسیده اند. طبیعی است که بهره مندی اینان از امکانات و منابع طبیعی بیشتر خواهد بود و هر کس ناتوان باشد، توانایی استفاده کمتری خواهد داشت.
بر اساس اصل عدل، دریافت فرد از جامعه باید به همان مقداری باشد که او برای جامعه کار می کند و اگر اصل عدل تنها اصل تعیین کننده روابط اجتماعی باشد، نتیجه این خواهد بود که چنین فردی از تأمین نیازمندی های مادی و معنوی خود محروم بماند. به همین رو، اصل احسان برای جبران کمبود و نیازهای افرادی است که قادر به کار نیستند و نمی توانند در جامعه نقشی ایفا کنند. بنابراین می باید افراد دیگری اینان را اداه کنند و بر جامعه نیز لازم است که نیازهای اولیه و ضروری آنان را تأمین نماید.
ان الله یامر بالعدل والاحسان.(4)
واقعاً خداوند به عدل واحسان فرمان می دهد.
باید دانست که اصل احسان نیز به مانند اصل عدل به تنهایی پاسخگوی نیازهای اجتماعی نیست؛ چه آنکه اگر اساس زندگی اجتماعی بر احسان باشد، انگیزه فعالیت و مشارکت در زندگی اجتماعی تضعیف می گردد. اگر هر کس بیش از حق خود و بیش از اندازه ای که به دیگران فایده می رساند و برای جامعه کار می کند، از اجتماع بهره گیرد، برای وی انگیزه چندانی برای فعالیت در زندگی اجتماعی باقی نمی ماند و دیگر نیازی به کار و تلاش احساس نمی کند. متأسفانه بسیاری از افراد، اساس زندگی خویش را فقط بر تن آسانی و راحت طلبی می گذارند و از دستاورد فعالیت های دیگران بهره می برند که این خود موجب بر هم ریختگی نظام اجتماعی می گردد. بنابراین چنان که در آیه پیش گفته نیز آمده، اصل عدل و احسان مکمل یکدیگر بوده و در کنار هم مفهوم می یابند.(5)
احساس که راهکار تأمین زندگی درماندگان و بیچارگان است، در جامعه آثار مفیدی در پی دارد:
1. ترویج و رشد مهر و محبت میان احسان کنندگان و دریافت کنندگان آن؛ چنان که امام سجاد(ع) در رساله حقوق خویش می گوید:
حق احسان کننده این است که در مقابل احسانی که کرده، از او تشکر نمایی و احسانش را به زبان آوری و او را به نیکی یاد کنی و خالصانه درحق او دعا کنی تا درنهان و عیان از او قدردانی کرده باشی و هر توانستی، احسان او را جبران نمایی.(6)
2. آثار احسان به خودفرد احسان کننده نیز باز می گردد؛ آن گونه که امکان خطر برای سرمایه این افراد نیز کاهش می یابد.
3. ایجاد امنیت عمومی و سلامتی جامعه که خود زمینه های آسیب های اجتماعی را کاهش می دهد.

3. اصل تقدم مصالح معنوی بر منافع مادی

گاه تأمین نیازهای مادی با رعایت مصالح معنوی در تعارض قرار می گیرد که از نظر اسلام باید مصالح معنوی بر منافع مادی مقدم گردد.
اگر در جامعه ای همه نیروی مردم صرف پیشرفت های به ظاهر مادی گردد و از پرداختن به معنویات باز مانند، بی شک سلامت زندگی اجتماعی افراد به خطر می افتد.
از نظر اسلام، منافع مادی باید در مسیر رشد معنوی انسان باشد و در صورت جدایی این دو بخش و رشد تک بعدی مادی، انسان نه تنها به کمال حقیقی نمی رسد، به همنوعان خود نیز آسیب می رساند. بنابراین در زندگی اجتماعی، روابط میان افراد نیز باید بر اساس این ملاک تنظیم گردد.
در آیات(7) و روایات(8) بسیار نیز آمده است که با مفسدان اخلاقی معاشرت نکنید؛ چرا که هم نشینی با آنان بر مصالح معنوی آدمی اثر گذار خواهد بود.(9)

4. اصل درجه بندی روابط اجتماعی

بدیهی است ارتباط افراد جامعه با یکدیگر و پیوند زندگی آنان به یکسان و در یک سطح نیست، بلکه زندگی دارای شدت و ضعف و تفاوت های بسیار است. این تفاوت ارتباطات و دوری و نزدیکی افراد، زمینه دیگری برای شکل گرفتن حقوق و تکالیف اجتماعی فراهم می سازد و نوعی تقسیم و طبقه میان افراد نزدیک به وجود می آورد.
به سخنی دیگر، تکلیف فرد در برابر یکایک افراد جامعه کاملاً یکسان نیست، بلکه به تناسب ارتباط و خویشاوندی تفاوت می یابد. همچنین حقوقی که افراد نسبت به یکدیگر دارند، تحت تأثیر این عوامل دارای درجات مختلف و کیفیت های گوناگون خواهد بود.
باید پذیرفت یکی از اصول مهم و معیارهای واقعی در زندگی اجتماعی، پذیرش تفاوت در ارتباطات اجتماعی افراد است، از این رو می باید در روابط افراد با یکدیگر درجه بندی صورت گیرد و ترتیب اهمیت در آن ها لحاظ گردد.
قرآن کریم نیز بدین اصل مهم اشاره دارد: «در کتاب خدا خویشاوندان، بعضی شان بر بعضی دیگر اولویت دارند.» (10)
از همین روست که در اسلام موضوع حقوق افراد در بخش های گوناگون مانند خویشاوندان، همسایگان وهمکاران مطرح گردیده است.

پی‌نوشت‌ها:

1ـ نحل(16): 90.
2ـ حق در موردی صادق است که کسی صاحب نفع و مصلحتی باشد که اگر به او داده نشود، متضرر گردد. اما احسان به نفع و مصلحتی گفته می شود که کسی صاحب و مستحق آن نیست و در صورت ترک احسان ضرری متوجه آن شخص نمیگردد، بلکه تنها نفعی از او گرفته خواهد شد. در اسلام افزون بر رعایت عدالت در جامعه، به احسان نیز سفارش شده است. احسان رساندن خوبی و نفع به دیگری است، بی آنکه انتظار داشته باشیم از طرف او کاری انجام شود، یا به مقدار بیشتر از نفعی که از دیگری به انسان می رسد، به وی سود برساند. به سخن دیگر، احسان مقداری ازحقی است که به دیگران اعطا می شود.
3ـ بنگرید به: محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج 3، ص 43.
4ـ نحل(16): 90.
5ـ امام خمینی(قدس سره) می فرماید: «کسانی که توانایی کار کردن دارند و به خاطر تنبلی و کم کاری دچار فقر شده اند، نمی توانند زکات بگیرند و نباید به آنان زکات داده شود.» (امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 1، ص 338).
6ـ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص 622، ح 3217.
7ـ آل عمران(3): 38؛ نساء(4): 89، 139، 144؛ مائده(5): 5، 57، 81؛ اعراف (7): 30 و ....
8ـ کلینی، اصول کافی، ج 2، روایات مربوط به عدم ارتباط با فساق؛ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 16، باب تحریم مجالسة اهل العاصی؛ نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، ج 8، باب تحریم مصاحبة الکذاب و الفاسق والبخیل و الا حمق و ج 12، باب تحریم مجالسة اهل المعاصی؛ تمیمی آمدی، غرررالحکم و دررالکلم ، ص 431، باب ذم قرین السوء و باب مصاحبة الاشرار و آثارها...
9ـ در فصل آداب معاشرت به تفصیل بدین موضوع خواهیم پرداخت.
10ـ انفال (8): 75.

منبع مقاله: نورمحمدی، غلامرضا؛ (1390)، مهارت های زندگی اجتماعی، قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها،دفتر نشر معارف، چاپ دوم